Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-05-06@09:12:09 GMT

معلمی در پیاده‌رو / قصه‌ای که از «آرش» شروع شد

تاریخ انتشار: ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۸۷۰۰۹

معلمی در پیاده‌رو / قصه‌ای که از «آرش» شروع شد

خبرگزاری مهر؛ گروه استان‌ها: اغلب ما هنگام عبور از خیابان‌های اصلی شهر، کودکان کار و کودکان مهاجر را می‌بینیم که اگرچه از وضعیت آنها متأثر می‌شویم اما بی‌توجه از کنارشان عبور می‌کنیم. گاه توجه یک نفر به این پدیده اجتماعی، منشأ کاری تأثیرگذار می‌شود و آغازگر راهی نو در مسیر زندگی این کودکان خواهد شد.

حسن گلچین نژاد دزفولی، مدیر و آموزگار دبستان آیت الله فلسفی دزفول است که دکترای تخصصی برنامه‌ریزی درسی دارد و در دانشگاه فرهنگیان دزفول نیز تدریس می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این معلم با تجربه، اوایل سال تحصیلی ۹۹ هنگام عبور از یک خیابان در شهر دزفول، کنار پیاده‌رو یک کودک کار افغانستانی را می‌بیند که بساطی پهن کرده و وسایلی را می‌فروشد و در همان حال در دفترچه‌ای خطوطی را رسم می‌کرد.

این معلم، توجهش به نوشته‌های کودک جلب می‌شود و با چند پرسش از او متوجه می‌شود که آرش ۹ ساله به مدرسه نمی‌رود و محل سکونتش همان نزدیکی است.

گلچین نژاد دزفولی بعد از ملاقات با والدین کودک متوجه می‌شود که هیچ مدرسه‌ای آرش را ثبت نام نمی‌کند. این معلم اگر چه قادر نیست راهکاری قانونی برای حل این مسئله پیدا کند اما نمی‌تواند این کودک را به حال خود رها کند و با عزمی قاطع تصمیم به باسواد کردن آرش می‌گیرد.

از آن جایی که فضای مناسبی برای تدریس یافت نمی‌شود، گلچین بعد از ظهرها، کنار همان بساط خرازی، برای تدریس به این کودک حاضر می‌شود.

چندی بعد کودکان مهاجر دیگری به این مدرسه خیابانی اضافه می‌شوند و استاد ناگزیر، مکانی دیگر را برای تدریس انتخاب می‌کند.

گلچین نژاد دزفولی کلاس مورد نظر در کنار یکی از بوستان‌های شهر را جایی که به محل سکونت تعدادی از کودکان نزدیک است، تشکیل می‌دهد. کلاسی که با آرش شروع شد به‌تدریج با مجیب، برکت، ملک، عسل، بهاره، ذبیح و… به ۶۰ نفر افزایش یافت.

این کودکان که مهاجر افغانستانی و تعدادی پاکستانی هستند، اغلب به دلیل مشکلات اقتصادی با دست‌فروشی یاریگر خانواده هستند اما با تمام مشکلات از شرکت در این کلاس خیابانی استقبال می‌کنند.

انعکاس این خبر در فضای مجازی و رسانه‌ها بازتاب گسترده‌ای داشته و اغلب مردم، این حرکت انسان دوستانه را مورد حمایت قرار می‌دهند. تلاش‌های خالصانه گلچین از طرف آموزش و پرورش دزفول، فرهنگیان و خیران مورد حمایت قرار گرفته و گاه کمک‌های مالی هم ارسال می‌کنند.

تدریس در خیابان

حسن گلچین نژاد در گفت‌وگو با خبرنگار مهر در این خصوص می‌گوید: با افتخار عرض کنم شغلم معلمی است و ۲۰ سال است که در مقطع ابتدایی تدریس می‌کنم.

وی در پاسخ به این سوال که «چه چیزی باعث شده تا به کودکان افغانستانی تدریس کند؟» بیان می‌کند: قصه من از آرش شروع شد و من مدیون آرش هستم. آرش یک پسر ۹ ساله‌ای است که هم اکنون مقداری از ۹ سال بزرگ‌تر شد. او کودک کار افغانستانی است که مهمان شهر من بود و این آرش قصه ما از تحصیل بازمانده بود.

گلچین نژاد عنوان می‌کند: با صحبت‌هایی که با پدر آرش انجام دادم، تصمیم گرفتم که روزانه بعد از اینکه از مدرسه عادی خودم کار دولتی که موظف به انجامش هستم و زمانی که آرش دست‌فروشی می‌کند، من هم کنارش بنشینم و به او آموزش ارائه دهم.

این معلم دزفولی ادامه می‌دهد: آموزش من حدود سه ماه انجام شد و در ابتدا مردم دزفول خیلی تعجب می‌کردند چون وقتی از کنار ما عبور می‌کردند، ما را در پیاده‌رو می‌دیدند. بعد از اینکه استقبال مردم دزفول نسبت به تدریس من به آرش را می‌دیدند، چون خیلی از مردم رد می‌شدند و تحسینم می‌کردند، برای پدر و مادرم و حتی معلم‌های دیگر دعا می‌کردند.

گلچین نژاد در پاسخ به این سوال که «چه چیزی باعث شده تا تدریس خودش را به آرش (کودکان مهاجر) ادامه دهد؟» بیان می‌کند: پیرمرد و پیرزن و جوان و با افکار مختلف عبور می‌کردند و این صحنه را که می‌دیدند، هم تعجب می‌کردند و هم من را دعا می‌کردند و به نوعی تشویق شدم و خدا به من توفیق داد و کار انجام شد و بچه‌ها به ۲۵ نفر رسیدند.

وی ادامه دهد: یک تخته وایت برد و یک کیف داشتم، وسایل آموزشیم را بر می‌داشتم و سر چهار راه ۴ - ۵ تا از بچه‌های افغانستانی را آموزش می‌دادم، به آنها تکلیف می‌دادم؛ مثلاً بچه کار داشتم که ۱۲ ساله بود و من تازه داشتم پایه اول را به او آموزش می‌دادم.

این معلم دزفولی اضافه می‌کند: خودم کودک کار بودم و در دزفول جنگ‌زده بودیم و با شرایط سخت درس خواندیم؛ این را با پوست و گوشت و استخوان خودم حس می‌کردم.

گلچین زاده در خصوص تعداد دانش آموزان خود عنوان می‌کند: امروز تعداد دانش آموزان کودک کار به ۸۰ نفر رسیده‌اند؛ از دختر و پسر از رده سنی هفت سال دارم تا ۱۵ سال و در پایه‌های اول دوم و سوم دارند درس می‌خوانند.

وی تصریح می‌کند: پس از سه سال و نیم، در سرما و گرما، عصرها کنار دست بچه‌ها می‌نشستم و آموزش می‌دادم اما هم اکنون یکی از خیران یک سوئیت کوچکی در اختیار من قرار داد و آن را تمیز و تجهیز کردیم و کلاس درس بچه‌ها شده و بچه‌ها تقسیم‌بندی شده‌اند.

کد خبر 5772480

منبع: مهر

کلیدواژه: روز معلم شهرستان دزفول کودکان مهاجر آموزش و پرورش خوزستان بوشهر روز معلم کرمانشاه گلستان گرگان خطبه های نماز جمعه همدان سنندج ایلام اردبیل صعود به بازی دراز تبریز قوه قضاییه هفته معلم گلچین نژاد کودک کار بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۸۷۰۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جزئیات جدید از پیدا شدن دختر صحرا؛ پشت‌پرده دزدیده شدن «یسنا» فاش شد!

زی‌سان: در روز‌های گذشته خبر گم شدن دختر چهار ساله‌ای به نام یسنا دست به دست شد، دختری که در فضای مجازی و رسانه‌ها با نام یسناکوچولو شناخته شد. 

اما ماجرا از این قرار بود که یسنا دیدار، دختربچه چهار ساله کلاله‌ای (گلستان) پنج روز پیش در زمین کشاورزی روستای یلی‌بودراق گم شده بود. ساعت ۱۷ روز یک‌شنبه ۹ اردیبهشت گم شدن یک دختر ۴ ساله در زمین‌های کشاورزی روستای یلی‌بودراق کلاله از سوی بخشداری به هلال‌احمر گزارش شد و از همان ساعت اولیه، گروه‌های امدادی و مردم به صورت گسترده برای پیدا کردن او بسیج شده بودند.

مادر دختربچه چهار ساله کلاله‌ای به نام «یسنا دیدار» بعدازظهر روز یک‌شنبه به همراه فرزندش برای کار به مزرعه رفته بود و بنا بر اظهارات خودش بر اثر غفلت، کودک از او فاصله گرفته و به دلیل اینکه ارتفاع و حجم محصولات کشاورزی بالا بوده، کودک مفقود می‌شود. از همان دقایق اولیه بروز این حادثه گروه‌های امدادی محلی و نیرو‌های امداد و نجات هلال‌احمر گلستان دست به کار شده و کار جست‌وجو برای یافتن این دختر خردسال را آغاز می‌کنند. جمعیت زیادی که این عملیات جست‌وجو را انجام دادند، بار‌ها مورد توجه شبکه‌های اجتماعی قرار گرفت.

روز پنج‌شنبه مدیرعامل جمعیت هلال‌احمر به خبرنگار فارس از زنده پیدا شدن این کودک ۴ ساله توسط تیم پاراگلایدر خبر داد.

همچنین سردار دادگر، فرمانده انتظامی استان گلستان با اعلام این خبر به رکنا گفت: دقایقی پیش تجسس‌های نیرو‌های امدادی، پلیسی و سگ‌های زنده‌یاب به نتیجه نشست و یسنا دختر گمشده پیدا شد. با توجه به پیدا شدن یسنا دختر گمشده در گندم‌زار‌های منطقه و زنده بودن این دختربچه بعد از ۴ روز، اقدامات درمانی درحال انجام است.

دو کودک ربا اعتراف کردند

2 عامل اصلی ربایش یسنا دختر بچه چهار ساله شهرستان کلاله اعتراف کردند.

سردار فاضل دادگر ادامه داد: پلیس افزون بر ۵٠ نفر را به‌عنوان مطلع و سه نفر را هم به‌عنوان مظنون مورد تحقیق و بازجویی قرار داده و به این ترتیب دامنه اشراف اطلاعاتی خود را گسترش داد و در نهایت یکی از سه مظنون دستگیر شد.

فرمانده انتظامی گلستان بیان کرد: پس از پیدایش کودک در عصر روز پنجشنبه (۱۳ اردیبهشت ماه)، تحقیقات از مظنونین اصلی با شدت و جدیت ادامه یافت تا این که با اشراف اطلاعاتی و عملیاتی پلیس ۲ نفر از عاملان ربایش که یکی در روستاهای کلاله و دیگری در شهرستانی دیگر متواری و مخفی شده بودند را دستگیر و آنها در بازجویی‌های فنی پلیس به جرم خود اعتراف کردند.

وی یادآور شد: ربایندگان پس از این که متوجه قرار گرفتن در تور اطلاعاتی پلیس شده و عرصه را بر خود تنگ دیدند، برای رد گم کنی و فرار از چنگ قانون با توجه به آشنایی به منطقه در فرصتی مناسب، کودک را در مزارع محل رها کردند.

سردار فاضل دادگر همچنین بابیان اینکه تحقیقات پلیس برای یافتن جزییات بیشتر موضوع ربایش یسنا ادامه دارد از همکاری نزدیک اداره کل اطلاعات گلستان در این پرونده قدردانی و گفت: این حادثه بار دیگر اتحاد و همدلی مردم این استان را اثبات کرد.

افرادی که اقدام به دزیدن و ربودن کودکان می‌کنند چه شخصیتی دارند؟

دکتر مریم سامانی - روانشناس بالینی و استاد دانشگاه- می‌گوید: افراد آدم ربا و کسانی که اقدام به ربودن کودکان می‌کنند در روابط شان به قدرت نیاز دارند. در آدم ربایی قدرت موضوع مهمی است. این افراد اغلب خودشیفته هستند و باید گفت به هیچ عنوان همدلی ندارند بنابراین در برابر عجز و گریه و التماس والدین هیچ عکس العمل همدلانه و مهربانانه‌ای نشان نخواهند داد خودشیفته‌ها دنیا را فقط از منظر خود می‌بینند.

وی ادامه داد: ترفند‌های رایج برای ربودن کودکان شامل: بیا سوار ماشین شو، آب نبات و شکلات برات می‌خرم، کمک کن گربه یا سگ ام را پیدا کنم، نمی‌دانی چه حیوان خوشگلی دارم بیا بریم نشانت بدهم، درخواست راهنمایی، یا ادعای اینکه والدین ات از من خواسته است که تو را به خانه ببرم؛ می‌شود.

وی در مورد تبعات روانی ربوده شدن کودکان گفت: بطور کلی با ۵ اثر در آدم ربایی مواجه هستیم که شامل: ترس و اضطراب، درماندگی و ناامیدی، خشمی که می‌تواند متوجه هر کسی شود، واکنش‌های احساسی مانند شوکه شدن و بی حسی عاطفی؛ گسستگیمانند احساس بی حسی و خاموشی عاطفی و آنهدونیا که معنای از دست دادن لذت در انجام کار‌ها می‌دهد.

این استاد دانشگاه تاکید کرد: ربوده شدن کودکان در همه جای دنیا دیده می‌شود، اما چگونه از کودک ربایی می‌توان جلوگیری کنیم؟ فقط با آگاهی می‌توان این کار را انجام داد به کودکان خود بگوئید هرگز کسی را به دنبال آنها نخواهید فرستاد و با بزرگسالانی که نمی‌شناسند نباید صحبت کنند.

آما آیا این پرونده بسته شد؟

گم شدن فرزند و از دست دادن فرزند در هر مکانی که باشد یکی از وحشتناک‌ترین تجربیاتی است که هم والدین و هم کودکان آن را تـجربه می‌کنند.

دکتر مریم سامانی - روانشناس بالینی و عضو هیات علمی دانشگاه می‌گوید: گم شدن فرزند در حقیقت تجربه و شوک عاطفی و روانی بزرگی برای کوکان و والدین محسوب می‌شود، زیرا آنان با ترس شدید و احساس ناامیدی بزرگی مواجه می‌شوند و والدین نیز در این زمان تجربه و سوگ بزرگ از دست دادن و سرنوشت نامعلومی که ایجاد شده است با بمباران افکار تجربه می‌کنند و حس گناه آرام شان نمی‌گذارد.

وی افزود: به این علت گمان می‌کنم بجای اینکه خیال مان راحت باشد که یسنا پیدا شد باید فکر کنیم و توجه داشته باشیم که وظیفه اجتماعی مان تمام نشده است.

بر اساس مطالعات تأثیر گم شدن در کودکی به میزان استرس زا بودن آن حادثه بستگی دارد. به عبارت دیگر آسیبی که می‌تواند در اثر گم شدن ایجاد شود، در یک طیف قرار دارد. بر اساس میزان ترسی که کودک تجربه کرده باشد میزان آسسیبی که به او وارد شده متفاوت است.

دکتر مریم سامانی - روانشناس بالینی و عضو هیات علمی دانشگاه می‌گوید: نباید اهمیت تجربیات کودکی را نادیده گرفت، زیرا این گونه حوادث دنیای ذهنی کودکان را به هم م یریزد و آنان احساس ناامنی می‌کنند و این ترس و احساس عدم امنیت در تمام عمر با آنان همراه خواهد بود.

وی ادامه داد: خوب است که والدین از همان کودکی در مورد گم شدن و حوادثی این چنینی با فرزندان خود صحبت کنند و این جدایی را برای آنان توضیح دهند که اگر کودکی با آن مواجه شد آمادگی ذهنی داشته و ترس از رها شدن و دوست داشته نشدن و ناامنی ذهنش را تحت الشعاع قرار ندهد. 

وی خاطر نشان کرد: اثرات روانی این جدایی و گم شدن موجب پریشانی عاطفی، احساس غم و اندوه، اضطراب و رها شدن در کودکان شود. همچنین در آینده آنان را دچار مشکلات رفتاری مانند پرخاشگری، گوشه گیری یا رفتار‌های غیراخلاقی خواهد کرد. 

tags # اخبار حوادث سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غول‌پیکر چینی از پورشه هم گران‌تر است! قارچ‌های زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی می‌شوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست می‌دهند، چه حسی است؟

دیگر خبرها

  • از تأثیر معلمان بر لوح سفید کودکان نباید غافل شویم
  •  تلاش برای شاد کردن کودکان غزه
  • دو روی سکه معلم بلاگری/کاهش هوش هیجانی دانش آموزان با تولید محتوا از آن‌ها
  • اختلال اوتیسم؛ نشانه‌ها، علل و راه‌های درمان آن
  • (تصاویر) اگر نقاشی کودکان واقعیت داشت جهان چه شکلی می‌شد؟
  • جزئیات جدید از پیدا شدن دختر صحرا؛ پشت‌پرده دزدیده شدن «یسنا» فاش شد!
  • کتاب «خانه زیر آب و جوجه لاک پشت ها» منتشر شد
  • گزارش سازمان‌های بین‌المللی از وضعیت غم‌انگیز کودکان غزه
  • درمان رایگان کودک با داشتن بیمه پایه
  • مشق عشق بر لوح سفید کودکان؛ چرا بانوان معلمی را ترجیح می‌دهند؟